بالهایت رابگشا

سرمایه گذاری در پالینور

بالهایت رابگشا

سرمایه گذاری در پالینور

تکرار

مردی 80ساله با پسر تحصیل کرده 45ساله­اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ.
پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان  بهتون گفتم: کلاغه.
بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت: کلاغه کلاغ!
پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه­ای را باز  کرد  و  به پسرش گفت که آن را بخواند.
در آن صفحه این طور نوشته شده بود:
امروز پسر کوچکم 3سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم 23بار نامش را از من پرسید و من 23بار به او گفتم که نامش کلاغ است.
هر بار او را عاشقانه بغل می‌کردم و به او جواب می‌دادم و به هیچ وجه عصبانی نمی‌شدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا می‌کردم

.

.

تمام زندگی تکرار است وتکرار است و تکرار است.ما در پالینور تکرار شده ایم. 

 روزهای اول رو

 از یاد نبریم ،که با تکرار آموختیم،با تکرار به یاد سپردیم، و با تکرار ادامه دادیم.

 و اما امروز...............

 چقدر حاضری تکرار کنی که بیاموزند؟یا چند بار بدون عصبانیت 1 مطلب را تکرار  

 میکنی تا

 انجام بشود؟چند بار آموزشها را از اول تکرار میکنی که جا بیفتد؟وچند بار حاضری  

 همانند سازی کنی تا تیم جدیدی را بسازی........؟؟؟

 آقا و خانم لیدر، کلی (تکرارها) مانده که باید تکرار شود.پس لبخند بزن و دست به کار شو.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد